۱۳۹۵ خرداد ۳, دوشنبه

یک


 تمرین اول
 
WHO AM I?
 من الساندرو هستم، یک نقاش مدرن. در شهر رم زندگی می‌کنم. خانه‌ی من یک آپارتمان قدیمی نزدیک مرکز شهر است. یک آپارتمان بزرگ و نیمه تاریک با چشم‌اندازی ایده‌آل برای یک هنرمند. پنجره‌ها رو به میدان کوچکی باز می‌شود که وسطش یک فواره ی مرمری است. پرنده‌ها همیشه بر شانه ی مجسمه ی مرد متفکر می‌نشینند و نغمه ‌می‌سرایند. گوشه ی میدان نقاش میان‌ سالی می‌نشیند و از منظره ی فواره و مجسمه و پرنده‌ها طرح می‌کشد و به رهگذران می‌فروشد. اسمش آلبرتوست، مرد خوبی است، گاهی با هم صحبت می‌کنیم، زمانی در یک آتلیه ی مشهور کار می‌کرد، اما وقتی بخت با او سر ناسازگاری گذاشت، کارش به گوشه ی خیابان رسید. من هم درآمد چندانی ندارم، نامزد سابقم به همین خاطر ترکم کرد، البته دلیل جدایی از همسر سابق مسایل مالی نبود، او سبک زندگی مرا نمی‌پسندید، ثمره‌ی ازدواجمان یک پسر دوست‌داشتنی است، عاشقشم ولی خیلی کم می بینمش، شاید سالی یکی دوبار، الآن با مادرش در مادرید زندگی می‌کند.

چهار اردیبهشت نود و پنج ساعت هفت و سی و یک دقیقه ی بامداد، نوشته شده با مداد:)

تایپ شده سوم خرداد نود و پنج با رایانه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر