۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه

بیست و چهار: رایحه شامه‌نواز پونه



DICTIONARY

           روز  بیست و چهارم: من و جناب فرهنگ

اولین تفاوت من و فرهنگ خان: سالهای نه چندان دور که فرهنگ را برای اولین بار دست گرفتم، متوجه شدم من و فرهنگ در تلفظ بسیاری کلمات با هم اختلاف داریم، مثلاً من می‌گویم پروانِه و فرهنگ می‌گوید پروانَه. البته می‌دانستم که تلفظ فرهنگ‌خان اشتباه نیست، برای آن که در بسیاری فیلم‌ها دیده بودم (شنیده بودم) مردم روستاها و بعضی شهرستان‌ها کلمات را به نحو متفاوتی از ما ادا می‌کنند. تا این که معلم ادبیات‌مان فرمودند، اکثر کلمات فارسی دو تلفظی هستند، یعنی تلفظشان در شهرهای مختلف متفاوت است. بی‌شک جناب فرهنگ که بسیار بافرهنگ است، تلفظ اصیل و سنتی را در کتابش آورده است، اما این دلیل نمی‌شود که از مدل صحبت کردن خودم دست بردارم:)
نمی‌شود لغت پونه را بشنوم و یاد عمو‌ پونه‌ای نیفتم، نور به قبرش ببارد، خانه‌اش آکنده از شمیم پونه بود.
ببخشید که آوانویسی پهلوی صددرصد درست نیست، چون صفحه‌ کلیدم آن علایم را ندارد، شاید باید یک صفحه‌کلید پهلوی پیدا کنم؟!

             من
          
           کلف: دهان، کُلُفت
           هنجیدن:رفتن، با هنجار بودن 
           علک: الک، علت کوچک
         سکاف: سه تا کاف، شکاف
          پودنه: پودینه، پود، بی‌پود، پود نه، بدون پود، پودینگ

 
    فرهنگ عمید
     فرهنگ عمید
     فرهنگ عمید

            
          کلف: ا. (کَ لَ) نگا. کلب.
        کلب: ا.(کَ لَ) کلپ، کلف، کَلَفت، دهان، گرداگرد دهان، پوز، نس، منقار مرغ.
        هنجیدن: مص.م. «پهـ. hanjitan » کشیدن، برکشیدن، بیرون‌ کشیدن، برآوردن. هنج: امر به هنجیدن، بکش. و به معنی هنجنده «کشنده» در ترکیب با کلمات دیگر مثل «کمند عدو هنج».
                    
      
علک: ا [ع] (عِ لْ) صمغ، مصطکی.
       مصطکی: ا. (مَ. طَ) Mastic کندر رومی. صمغی است سفید و نرم و خوشبو و شیرین و چسبناک. از درختی که در شام و برخی نقاط دیگر می‌روید به دست می‌آید. در عربی هم (مُ . ص. طَ کا) یا مصطکا می‌گویند. در فارسی کندر، ورماس ورماست نیز گفته شده، مسطنجی هم گفته‌اند.
         سکاف: ا.ص.[ع] (سَ.کْ) کفشگر، کفش‌دوز، کسی که پیشه‌اش کفش‌دوزی است.
         پودنه: ا. (پُ.دِ.نَ) پودینه، نگا. پونه.
        پونه: ا. (پُ.نَ) پودنه، پودینه، فودنج. گیاهی است خوشبو، ساقه‌اش بسیار کوتاه، برگ‌هایش شبیه به برگ نعناع اما کوچکتر، بیشتر در کنار جویها می‌روید، جزو سبزی‌های خوردنی است و خام خورده می‌شود.


نوشته شده در تاریخ بیست و هفت اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و نود و پنج خورشیدی، لحظه‌ی پایان نه و چهل و یک دقیقه ی بامداد.
تایپ شده در تاریخ امروز، بیست و ششم خرداد نود و پنج



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر