7*7*7
روز بیست و نهم: NLP
این جمله را در هفتمین سطر هفتمین صفحهی هفتمین کتاب کتابخانه پیدا کردم:
هر دوی آنها اثر ریچارد بندلر و جان گریندر هستند. بعد نشستم و یک شعر هفت سطری باهاش نوشتم. شعری که خالی از وزن و احساسات شاعرانه است و فقط از آن جهت شعر است که از موسیقی درونی خودم پیروی میکند.
هر دوی آنها اثر ریچارد بندلر و جان گریندر هستند. بعد نشستم و یک شعر هفت سطری باهاش نوشتم. شعری که خالی از وزن و احساسات شاعرانه است و فقط از آن جهت شعر است که از موسیقی درونی خودم پیروی میکند.
*دو جلد کتاب، اونجا رو میزه................ یکی جلد چرمیو اون یکی شمیزه
*هر دو حرف ندارن به تمام معنا....................پیدا کردم توشون هزار معما
*نرو سمتشون، بخوونی یه برگه..........بره کوچولو مستقیم میری ته دره
*نه، لاف میزنم، نه خالیبندم.........................نه غیبگواَمو نه اهلِ پندم
*نگارندهشون هست راستی سرشناس.......نگو که سِر بندلر مونده ناشناس؟
*جانی گریندر هست یاور ریچی..................با هم پی گذاشتند علمِ اِن اِل پی
*بله و بله، هر دوی اونها هستند اثرِ...........ریچی بندلر و جانی گریندر
تو این شعر مندرآوردیِ عاری از وزن و ریتم و احساس، حس آزادی عجیب موج میزند، تنها موردی که واقعاً دست و پام را میبندد همین درج جملهی هفتم است :)
کتاب: اِن اِل پی و ایجاد تغییرات سریع فردی: ریچارد بندلر و جان گریندر
راهنما: اونجا: آنجا. رو میزه: روی میز است. اون یکی شمیزه: آن یکی شمیز است. ندارن: ندارند. توشون: در آنها. سمتشون:سمت آنها. بخوونی: خوانی. یه:یک. میری: میروی. نگارندهشون: نگارندهاشان. مونده: مانده. اونها: آنها.
به تاریخ پیوسته در ساعت دوازده و سه دقیقهی ظهر شنبه اول خرداد
همسفر امواج اینترنت در تاریخ سی و یک خرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر