مناجات
ای روانِ همه تنومندان
آرزوبخشِ آرزومندان
تو کنی فعل من، نکو در من
مهربانتر ز من تویی بر من
رحمتت را کرانه پیدا نیست
نعمتت را میانه پیدا نیست
آنچه بِدْهی به بنده دینی ده
با رضای خودش قرینی ده
دلم از یاد قدس دین خوش کن
نَسَب باد و خاکم آتش کن
من نیام هوشیار، مستم گیر
من بلخشیدهام تو دستم گیر
از تو دانم یقین که مستورم
پردهپوشیت کرده مغرورم
راندهی سابقت ندانم چیست
خواندهی خاتمت ندانم کیست
عاجزم من از خشم و خوشنودیت
نکند نیز لابهام سودیت
دلِ گمراه را رهی بنمای
مردمِ دیده را دری بگشای
که ننازد ز کارسازی تو
که بترسد ز بینیازی تو؟
ای به رحمت شبانِ این رمه تو
چه حدیث است ای تو ای همه تو
تو ببخشای بر گِل و دل ما
که بکاهد غم دل از گِلِ ما
تو نوازم که دیگران زُفتند
تو پذیرم که دیگران گفتند
سنایی
بلخشیدهام: لغزیدهام- بلخشیدن: مرکب از ب + لخشیدن: لغزیدن
زُفتند: ترشرو هستند، ستیزهجو و خشن هستند
DICTIONARY
روز هیجدهم: من و جناب فرهنگ
من
روانامه: اجازهنامه
فافا: واوا، بهبه، چه خوب! عالی
کنوچه: اکنون، حالا که چی، کوچه
ورتیج: لبهی تیغ
فرهنگ عمید
فرهنگ عمید
فرهنگ عمید
فرهنگ عمید
فرهنگ عمید
روانامه: ا.مر. نوشتهای به امضای رئیس کشور یا رئیس دولت که به کنسول داده میشود و مأموریت او را تصویب و تجویز میکند.
فافا: ص. نیکو، بدیع، زیبا، هر چیز خوب و زیبا.
کنوچه: ا. (کَ نَ) نگا. مرو.
مرو: ا. (مَ رْ) «پهلوی. marv» گیاهی است خوشبو، دارای شاخههای دراز و برگهای گرد به رنگ سبز تیره، طعمش تلخ، تخمهای آن شبیه تخم کتان، گلهایش زرد تیره، مروخوش، کنوچه، خرنباش و اردشیران و اردشیردارو و اردشیروان هم گفته شده، به عربی نیز مرو میگویند.
ورتیج: ا.(وَ.تِ) کَرَک، بلدرچین، ورتج و نوردج و نوردیج و ورتک و ولج نیز گفته شده.
کامفر: ا. [فر] camphre کافور. نگا. کافور
کافور: ا. (فُ) «پهلوی. kapur» کامفر، دارویی است خوشبو و سفیدرنگ از بعضی گیاهان بخصوص درختی معروف به درخت کافور بهدست میآید. درخت کافور در جنگلهای نواحی شرقی آسیا و مناطق کوهستانی شرقی هند و در چین و ژاپن میروید و بلندیش تا ۵۰ متر و قطر آن تا ۲ متر میرسد. گلهایش سفید و کوچک و برگهایش بیضی و سبز و دارای بوی مخصوصی است. گاهی کافور به صورت متبلور در شکاف درخت پیدا میشود، از برگهای آن نیز کافور میگیرند، درختان کهن را قطعهقطعه میکنند و در آب میریزند و در دستگاههای مخصوص تقطیر میکنند و کافور بهدست میآورند. کافور مادهای است سفید صدفی و دارای بوی قوی و نافذ و اثر ضدعفونی. در طب جهت تقویت قلب و پایین آوردن حرارت بدن و کاهش شهوت به صورت پودر و کاشه و حب یا محلولهای روغنی بهکار میرود.
نوشته شده در تاریخ هیجدهم اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و نود و پنج خورشیدی، لحظهی پایان یازده و دوازده دقیقه ی پیش از ظهر.
تایپ شده در تاریخ امروز، بیستم خرداد نود و پنج
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر