روز سی و سوم: قور قوری
خوب، دیشب باران بارید، من در دبستان نبودم، در ساختمان بودم. و صبح روی چمنهای سبز باغچه میهمانیناخوانده داشتم؛ قورباغهی سبزی که با نشاط بالا و پایین میپرید. دستم بیاختیار روی تلفن رفت، و با سه نشریه تماس گرفتم.
فروش یک قورباغهی خارقالعاده
هفتهنامهی ادبی طنین: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ آوای محزون و ممتد غوکی در بیشه تداعیگر افسانهی قورباغهای است که با بوسهای پرنسی زیبا شد. شاید این بار نوبت توست که از جام لبانش سرمست شوی.
نازنینا، برای نیوشیدن طنین دلنشینش با شمارهی نشریهی طنین در ارتباط باش.
هزار و یک سپاس.
هزار و یک سپاس.
نشریهی ورزش قهرمانی
قابل توجه ورزشکاران رشتهی پرش
اگر به دنبال مربی خصوصی فعال و فوق حرفهای میگردید، اگر شنیدن موسیقی حین ورزش عادت شماست، با ما تماس بگیرید. قور قوری سبز استثنایی ما، نه تنها استاد پرش است، بلکه چنان آواز دلنشینی دارد که شما را از حمل تجهیزات الکترونیکی بینیاز میسازد، چه بهتر که با سوت قور قوری از مانعها بپری.
نشریهی اغذیهفروشان پایتخت
مگسهایی که دور و بر خوراکیها در پروازند مشتریهایت را میپرانند؟ نگرانی بسه، با قوری زیر و زرنگ مشکلت میشه آسون حل.
خرطوم منحصر به فرد این قورباغه قادر است هزار مگس را در ده دقیقه بمکد، خیلی بهتر از یک جاروبرقی! عالیه نه؟ پ چرا نشستی، یالا تا دیر نشده تماس بگیر، ضرر نمیکنی رفیق.
چهارشنبه پنجم خرداد ساعت ده صبح
امروز جمعه چهارم تیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر